تحقير مي کنند .... مي ايستيم .....
تحريم مي کنند .... مي ايستيم .....
تهديد مي کنند .... مي ايستيم .....
ترور مي کنند .... مي ايستيم .....
تمام اين کُري خواندن هايشان تا وقتي ست که حضور مردم را نديده اند .... بسيار تجربه کرده ايم سکوت مرگ بارشان را بعد از حضورمان....
شايد ما باور نکنيم اما تئوريزيسين هاي غربي تنها بر اساس آمار و اطلاعاتشان طرح مي دهند . آماري که نشان مي دهد با دست خالي کاري از ما ساخته نيست! .... ما سالها پيش از اين محکوم به نابودي بوديم ! آن طور که آمارشان مي گويد تا حالا هفتاد کفن بايد پوسانده باشد انقلابمان ! ....
گراني هست ... بي کاري هست ... هزار و يک مشکل و درد بي درمان ديگر هست .... پس ... ما نبايد باشيم ! اين را قانون اوّل دموکراسي شان مي گويد! ......
چه مي شود کرد! عقلشان نمي رسد به ايمانمان......
عقلشان نمي رسد به اينکه ايراني آنگاه که بسم الله گفت، سرش برود اعتقادش را نخواهد فروخت .....
سي و سه سال است که بسم الله مان را فرياد مي کنيم با حضورمان اما نمي فهمند.... صُمٌّ بُکم ٌ عُميٌ فهم لا يَرجعون....
با عقل ايراني مان که مي سنجيم تعجب مي کنيم و باورمان نمي شود اين همه خنگ بودنشان!!! گاهي حتي پيش خود مي گوييم اين ها همه نقشه است! مگر مي شود نشناسند ما را؟! ......... اما حقيقت چيز ديگري ست....
و اينک بار ديگر به تماشا خواهيم نشست ، سکوت شان را ..... و بر هم خواهيم زد تمام طرح هاي شان را با انگشت هاي جوهري مان ....
جمعه همه خواهيم بود.......